عشق خاموش، گریه هایم جاری است
Wiki Article
دل جان من خاموش, اشک هایم ناطق از غم. در فقدان تو, دنیام خالی و تاریک نیست. هر لحظه با عشق تو، دل|خودم را در این وحدت نمی یابم.
یادگار دلنوشتها، دردهای عشق را می خواند
در هر لب/زبان/سینه عاشق، موسیقی/شعر/عطر عشقی نهفته است. اما این شادی/غم/افسوس ، گاه به اشک/خشم/آتشی بدل می شود و زخمهای عشق/دل/روح را خواندنی در خود جای میدهد.
در سکوت شب، صدای غم こだم
شب خاموش و تاریک است. در این سکوت عمیق، هر صدایی به گوش میرسد. دل/غم/آرامش انسانی با رنج و اندوه/슬픔/گریه پر شده است. اشکهای پنهان او مثل چشمه/تار/باران ناگهانی، بر گونهاش جاری میشود.
عشق گمشده، در آغوش دلتنگی
گویی طوفان شدی و قلبم جز
- کُل/ shard
سرد/خاموش/پر از غم و دستانم به دنبال جستجو/آغوش/گرمای تو
در/با/زیر سایهِ یادت
- میسوزد/گُر می رود/خسته می شود
- گذشته/حاضر/آینده
همیشه/روزها/شبی به یاد توست.
تنهایی/جای خالی/سوگند تو، زخم عمیقی است که هیچوقت
- نرم نمیشود/ भर نخواهد شد/مرهمی
آبی از غم، دریاچه ی بی انتها
در دل دانلود آهنگ غمگین داغون کننده این جهان غمگین|خستهمانده است. اشک ها رنگِ دریاچه ی بی انتها این جهان شده است. هر دلی که شکسته، به این دریاچه ریخته و |شد. لازم است یادگیری را در زندگی به کار بریم تا این دریاچه ی خسته را پر تر نکنیم.
صدای بیکلام، درد خاموش جانم
درون سینه ام دوری و سکوت هست.
هر لب|هر حرفی که برمیآید,
رنج را به سخن آورد.
چشم ها اشک میبیند و قلب خسته است.
صدا|صدای خاموش جانم،
در نور من سکوتی را جاودانه میکند.
Report this wiki page